میعادگاه عشق
گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم ....من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم 
قالب وبلاگ

چنانچه خواست دلت بی حساب گریه کنی

قسم بخور که فقط با نقاب گریه کنی

خزان بیا که بهاری شدن خطر دارد

صلاح نیست که با اضطراب گریه کنی

شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد

فقط سکوت کنی در جواب گریه کنی ؟

و عشق چیست به جز اینکه سالها هر شب

کنار بالش خود وقت خواب گریه کنی

دلت پر است که گاهی به روی بعضی ها

شبیه اسلحۀ پُر خشاب گریه کنی ....


((سید سعید صاحب علم))

[ جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 20:31 ] [ جان نثار ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک های مفید
امکانات وب